زندگینامه هنرمندان

زندگینامه هنرمندان جهان

زندگینامه هنرمندان

زندگینامه هنرمندان جهان

آنتوان چخوف

Image result for ‫چخوف‬‎


آنتوان چخوف در هفدهم ژانویه سال 1860 در "تاگانرک"  به دنیا آمد. ابتدا در مدرسه یونانی "کلیسای امپراطور قسطنطنین" و بعد در مدرسه "گرامر" تاگانرک به تحصیل پرداخت.

چخوف تحصیلات پزشکی خود را در سال 1879در دانشکده پزشکی دانشگاه مسکو آغازکرد. در زمان دانشجویی، برای گذران زندگی خود و خانواده اش ، صدها داستان کوتاه نوشت . .. 

 

چخوف دیپلم دانشکده پزشکی را در سال 1884 گرفت  .تابستان آن سال برای استراحت به "بابکیو" رفت و در آنجا با "ساروین" مدیر روزنامه معروف پترزبورگ آشنا شد.

نامه های چخوف به ساورین معروف است و این مرد ناشر غالب آثار بعدی چخوف می باشد. در سال 1886 اولین نمایشنامه اش را به نام "آواز قو" در یک پرده تنظیم کرد و در سال 1877 مسافرتی به جنوب روسیه داشت که تاثیرات خاص آن سفر در اثر معروفش به نام "استپ" آشکار است.

آثار معروف چخوف در این سال عبارتست از "هنگام سحر" که مجموعه داستان است و "ایوانف" یک نمایش چهار پرده ای که هم در مسکو و هم در پترزبورگ به نمایش گذارده شده است.

در سال 1888 با جمعی از دوستان و از آن جمله "ساروین" به کریمه رفت و در آنجا داستانهای معروف "استپ، روشنایی ها، جشن تولد، زنگها" را نوشت و لطیفه ای به نام "خرس" در یک پرده تنظیم کرد.

در سال 1888 جایزه پوشکین (به مبلغ 500 روبل" به وسیله آکادمی علوم امپراطوری به او اعطا شد و  در سال بعد عضو جمعیت دوستداران (ادبیات روسی) شد و در همین سال بود که نمایش "دیو جنگل" را در چهار پرده تنظیم کرد. لطیفه "خواستگاری" را در یک پرده و داستان معروف "افسانه خسته کننده، از دفتر یادداشت یک پیر مرد" را نوشت.

در 1891 "فراریان ساخالین"، "دوئل" و "زنان" را نوشت و سفری به اروپای غربی کرد. در سال 1892 به ایالت نوگورود رفت تا به قحطی زدگان آن ناحیه کمک کند و سازمانی برای امداد به آنها ایجاد کرد و خودش هم از مسکو به ده "میلخوف" نقل مکان کرد و در دهکده مزبور هم به مبارزه بر علیه بیماری وبا که تازه شایع شده بود پرداخت.

آثار معروفش در این سال عبارتست از داستانهای: اطاق شماره - ملخ- زوجه- در تبعید- همسایگان.

در سال 1893، "داستان مرد ناشناس" و یادداشتهای معروف مسافرت به سیبری را تحت عنوان "جزیره ساخالین" منتشر کرد.

دکترها توصیه کردند که به کریمه و یا جنوب فرانسه مسافرت کند و در این سالها و سالهای بعد بود که آثار زیر از زیر قلم استادانه چخوف به در آمد: "خانه با مزانین" نمایشنامه "شاهین دریا" داستان بلند "سه سال" و داستانهای کوتاه "جنایت"، آریادانا و "زن". و در سال 1879 به خرج خود در ده های  روسیه از جمله همان دهکده ملیخوف مدرسه بنا کرد. برای راحتی دهقانان آن نواحی رنج بسیار برد و داستان های معروف "زندگی من"، موژیکها"، "درگاری" و "دریک نقطه محلی" را به رشته تحریر در آورد.

در این سال داستانهای "آدم توی جلد"، "یونچ"، "مستاجر"، "شوهر"، "خانم مامانی" را نگاشت و در سال بعد (سال 1899) داستانهای "خانم و سگ ملوسش" و "درراوین" را به رشته تحریر درآورد.

همچنین از سال 1891، چخوف کار خود را به عنوان پزشک عمومی در دهکده ملیخووا ، در فاصله80کیلومتری جنوب مسکو، آغازکرد. بیماران از 50کیلومتری آنجا، پیاده یا با گاری می آمدند تا پزشک جدید را ببینند. آنها سحرگاه در مقابل مطب به صف می ایستادند و در برابر دریافت مراقبت های پزشکی معامله پایاپای می کردند. چخوف جزئیات را ثبت می کرد، به رایگان دارو می داد و ظرف کمتر از 6 ماه ، 576ویزیت خانگی انجام داد. در ماه ژوئیه ، برایکمک به تحت کنترل درآوردن همه گیری ویرانگر وبا به سمت مامور سلامت عمومی ناحیه گماشته شد. درکمتر از 2 ماه ، تقریبا 1000 بیمار را ویزیت کرد. با شروع زمستان، همه گیری وبا پایان یافت اما چخوف کاملا از پایدرآمده بود.

روشن نیست که چرا با وجود مرگ برادرش نیکلاس در اثر سل ، او نسبت به حملات بیماری سل بی اهمیت بود. بیماری او درساخالین بدتر شد اما در بازگشت به مسکو، تا سال 1879از دریافت مراقبت پزشکی امتناع کرد تا زمانیکه بیماری اورا به شدت مورد حمله قرار داد . بنا بر توصیه دکتر آلکسی اوسترومف ، -یکی از اساتید او در دانشکده پزشکی- چخوف برای علاج کامل ، به یالتا و سپس به یک مرکز نگهداری بیماران مبتلا به سل در دریای سیاه عزیمت کرد. البته ، او به جای استراحت ،مشغول برنامه ای برای دریافت اعانه جهت احداث آسایش مسلولین شد.

در سال 1900 به عضویت "آکادمی علوم" درپترزبورگ انتخاب شد و نمایشنامه سه خواهر را هم در آن سال تنظیم کرد.

در این سال وضع جسمیش روز به روز بدتر می شد در سال 1901 با "اولگاکنیپر" ستاره "تاترهنری" مسکو ازدواج کرد .

او همچنین درهمین مدت 3 شاهکار خود را نوشت : "بانوی صاحب سگ(1899)، سه خواهر ( 1900)، و باغ آلبالو (1903)..

در ماه مه سال 1904 دیگر قادر نبود که از تخت به زیر آید و به اتفاق زنش به یک آسایشگاه آلمانی در "بادن وایلر" رفت و در همان آسایشگاه در سن چهل و چهار سالگی در ماه ژوئن سال 1904 بدرود زندگی گفت و جسدش را به مسکو حمل کردند و آنجا در گورستان کلیسای "نودویشی" دفن کردند.

کنستانتین استانیسلاوسکی، رئیس سالن تئاتر معروف هنر مسکو،تصمیم گرفت تا نخستین نمایش باغ آلبالو را در 17ژانویه سال 1907درگرامیداشت 44سالگی چخوف و 25ساله شدن عمر نویسندگی وی به نمایش درآورد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.